English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (2649 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
insulation fault U نقص عایق کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
insulation U عایق کاری
insulation U عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
form insulation U عایق کاری قالب
heat insulation U عایق کاری حرارتی
insulation of concrete U عایق کاری بتن
insulation strength U استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
thermal insulation U عایق کاری گرمایشی
Other Matches
insulators U جسم عایق ماده عایق
insulator U جسم عایق ماده عایق
insulator U عایق کننده روکش عایق
insulators U عایق کننده روکش عایق
insulated instrument transformer U ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
to know the ropes U راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch U کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing U میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
insulation U عایق
insulator U عایق
impediments U عایق
impediment U عایق
insulant U عایق
non conductor U عایق
waterproof U عایق اب
waterproofed U عایق اب
dielectric U عایق
waterproofs U عایق اب
drag chain U عایق
floor insulator U عایق کف
cloggy U عایق
insulators U عایق
pawl U عایق
detent U عایق
glid U تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
obstruction U مانع عایق
obstructions U مانع عایق
insulation board U صفحه عایق
insulative U عایق کردن
soundproof U عایق صدا
ideal dielectric U عایق کامل
laggin U عایق بندی
insulating bushing U بوش عایق
insulating cement U سیمان عایق
insulating compound U مواد عایق
insulating material U ماده عایق
insulating material U جسم عایق
brakes U عایق مانع
braked U عایق مانع
brake U عایق مانع
insulating material U مواد عایق
insulated wall U دیواره عایق
insulant U ماده عایق
resistance U عایق مقاومت
insulated wire U سیم عایق
weatherproof U عایق هوا
insulated layer U لایه عایق
insulated plier U انبر عایق
insulation testing apparatus U عایق سنج
insulated U عایق دار
insulated tongs U انبر عایق
insulating varnish U لعاب عایق
circular loom U نای عایق
electrical insulator U عایق الکتریکی
drag hook U قلاب عایق
braking U عایق مانع
rachet U گیره عایق
rainproof U عایق باران
insulate U عایق کردن
fish paper U عایق کاغذی
slot insulation U عایق شیار
insulate U عایق سازی
sound insulation U عایق صدا
adiabatic U عایق گرما
dielectric isolation U جداسازی با عایق
battery insulator U عایق باتری
cleat U عایق انگلیسی
insulates U عایق سازی
wall insulator U عایق دیوار
non conducting U عایق گرما
insulates U عایق کردن
insulating U عایق کردن
non conducting U عایق برق
insulating U عایق سازی
mica dielectric U عایق میکا
insulation U عایق گذاری
insulate U با عایق مجزا کردن
insulated gate field effect transistor U ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
isolating U عایق دار کردن
acoustical sound enclosure U محفظه عایق صوتی
insulates U با عایق مجزا کردن
acoustic ceiling سقف عایق پوش
flameproof U عایق شعله ضد اتش
insulated conduit tube U لوله عایق شده
isolate U عایق دار کردن
insulated intermediate layer U لایه میانی عایق
damper U عایق تعدیل کننده
isolates U عایق دار کردن
insulated conductor U هادی عایق شده
weatherbeater <adj.> U عایق رطوبتی، آب بند
insulated cable U کابل عایق شده
insulated bearing U یاطاقان عایق شده
insulating asphalt U اسفالت عایق بندی
insulating brick U اجر عایق بندی
insulating U با عایق مجزا کردن
insulation breakdown test U ازمایش شکست عایق
insulation class U کلاس عایق بندی
insulation defect U نقص عایق بندی
to deafen a wall U عایق کردن دیوار
to deaden a wall U عایق کردن دیوار
utilidor U لوله عایق کننده
lead in insulator U عایق سیم انتن
insulation voltage U ولتاژ عایق بندی
tightening material U مواد عایق کننده
insulation resistance U مقاومت عایق بندی
insulation protection U حفافت عایق بندی
insulation fault U نقص عایق بندی
mess kit U فرف عایق غذاخوری
electrical insulation U عایق سازی الکتریکی
insulation loss U تلف عایق بندی
storm door U درب عایق هوای توفانی
insulated bearing housing U پوسته یاطاقان عایق شده
insulated cable U کابل عایق بندی شده
dewar U محفظه عایق حرارتی با دوجداره
insulation indicator U دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation tester U دستگاه ازمایش عایق بندی
winding insulation U عایق بندی سیم پیچی
clothing U عایق بندی روکش کشیدن
bushing U عایق غلاف حیله گردان
insulation U روپوش کشی عایق کردن
post-insulated connection U پس از پیوند عایق دار شده
insulation power factor U ضریب قدرت عایق بندی
ferroxcube U مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
quads U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
insulation shielding U زره پوش کردن عایق بندی
ratchet [گیره عایق چرخ ضامن دار]
ratchets U گیره عایق چرخ ضامن دار
quad U سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
cold plug U شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
weathertight U محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
quadrangle U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
insulation detector U دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
quadrangles U سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
reefer U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
reefers U خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
kapton U نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blanket U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shield U کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
blanketed U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets U لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shields U , این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool U تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
drilling pattern U نمونه مته کاری الگوی مته کاری
cross flow U دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
braid shield U روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
gastight U غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
plumbery U سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics U موزاییک کاری معرق معرق کاری
thickest U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thick U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
thicker U طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
wire U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires U روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
hypofunction U کم کاری
malfunctioned U کژ کاری
flower piece U گل کاری
malfunctions U کژ کاری
impotence U کاری
curry powder U کاری
plastering U گچ کاری
electroplating U اب کاری
active U کاری
slobbery U تف کاری
currie U کاری
malfunction U کژ کاری
intent on doing anything U کاری
curry powders U کاری
curry U کاری
parget U گچ کاری
curries U کاری
effective U کاری
under employment U کم کاری
feckful U کاری
impotency U کاری
plasterwork U گچ کاری
inaction U بی کاری
anaplasty U پیوند کاری
argentation U نقره کاری
acting U فعال کاری
squalor U کثافت کاری
an active remedy U درمان کاری
touch off <idiom> U شروع کاری
mining U معدن کاری
punching U منگنه کاری
Recent search history Forum search
1incentive
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1This student is stupid ,close the book on him.
3midas touch
1Jack Attac
1کنایه از چیست
1to take a spell at whell
1Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com